تو مثل حاصل کار کمال الملک نقاشی
ولی من خط خطی های کج یک آدم ناشی . . .
تو مثل حاصل کار کمال الملک نقاشی
ولی من خط خطی های کج یک آدم ناشی . . .
شب های قرار ، بی قرارم نگذار
در حسرت دیدنت ، خمارم نگذار
انگار تو با دلت کنار آمده ای
ای عشق ! نبوسیده کنارم نگذار...
همه جا پر شده که :
« دهانت را می بویند مبادا گفته باشی دوستت دارم »
من می گویم حق دارند . . . . ! ! ! !
چون دوست داشتن های ما بودار است ؛
بوی سوء استفاده
بوی خیانت
بوی دروغ و بازی می دهد . . . .
فلسفه « الاکلنگ »
اثبات بزرگی کسی است که فرو می نشیند
تا دیگری پرواز را تجربه کند . . . .
کمتر کسی می فهمد
چگونه یک روح ِ عاصی
در فاصله ی بین ِ دو نفس
به زوال می رود....
من اما خوب می دانم . . .
ابتذال ِ تکرار لحظه ها
زودتر از هر مرگــــــی مرا می کشد....
عمــــــــر ِ زندگـــــــــــی کوتاستــــــــ. . . .
مث ِ شعـــــــله ی کبریتـــــــــ . . .
حـــکـــــ شــــده با خـــــــط ِ حیــــــــدر
روی ِ درهــــــــای ِ بهشتــــــــ
اولویتـــــــــ هستـــــ اینجـــــــا
با گــــــــدای ِ فاطــــــــمه (س) . . . .
ازتو میخواستم که باورم کنی که ساده هستم....
که میخواستم با این شعرها تورا خوشبخت کنم....
میخواستم که باورم کنی که تحملم کم است....
اما یک ثانیه مهربانی ات هم برایم بس است....
****
ازآن روزها درتمام شهر می پرسند
شما دوتا باهم؟!
می خواهند سر عقلم بیاورند
آنها نمی دانند فقط دوستاره در آسمان مانده است....
این چشم های تو؛
این هم شعرهای ِ من!.....
خداوند هیچ قفلی را بدون کلیدش
خلق نمی کند
و
هیچگاه مشکلات را بدون
راه حلشان سر راهتان قرار نمی دهد . . . .
.
.
.
به او اعتماد کن . . . .
این که دیگران فکرت را می پسندند
به این معنی نیست
.
.
که بدنت را هم صاحب شوند.....!
آنقدر خوابت را دیده ام که واقعیتت را از دست داده ای!
هنوز وقتش نرسیده که به آغوشم بیایی؟
تابر لبهایت، بوسه ای بزنم بخاطر صدای دل نشینت؟
آنقدر خوابت را دیده ام ،
که بازوهایم عادت کرده اند،سایه ات را درآغوش بکشند!
وبه یکدیگر برسند،بدون آنکه دور تنت پیچیده باشند....
آنقدرخوابت را دیده ام که دیگرفرصتی نمانده تابیدار شوم....
ایستاده میخوابم, تمام قد، روبه زندگی
روبه عشق وروبه سمت تو
فقط تورا می بینم....
آنقدر دررویاهایم پیشانی ولبهایت را لمس کرده ام
که لمس واقعی شان برایم خیالی تر است....
آنقدر خوابت را دیده ام
باتو راه رفته ام
حرف زده ام
که دیگر چیزی از من نمانده است....
"روبر دستوس "
درون مرا هیچ کس نمی تواند ببیند، حتی نزدیک ترین کسان ِ من
تازه! چه میتوانند بکنند؟!!!
در نهایت احساس همدردی....
" محمود دولت آبادی "
تفاوت دیدن منو تو
نمره ی عینکمان است....
بعضی ها راه راست را به سوی خود
کج می کنند....
قلمی که مغز ندارد...
حتما آبرویت را خواهد برد........
یه مادر میتونه از تمامِ فرزندانش نگهداری کنه....
اما تموم فرزندان نمیتونن از مادرشون نگهداری کنن...!!!
تو این فکــــــر بودم که باهر بهونه
یه بار آسمـــــــــونو بیارم تو خونه
حواسم نبود که به تو فکـــر کردن
خود ِ آسمونه خودِ آسمـــونه....
تو دنیای ســــردم به تو فکر کردم
که عطــــرت بیاد و بپیچه تو باغچه....
بیای و بخندی تا باز خنـــــده هاتو
مثِ شمعــــــدونی بذارم رو طاقچه...
گاهی آدم دلش کمی دوستت دارم میخواهد که
نمیرد
نمیرد
خسرو شکیبایی ( خانه سبز ) :
چه معنی داره توی این دنیا کسی با کسی قهر باشه؟
چه معنی داره تو این دنیا کسی تنها باشه؟
چه معنی داره تو این دنیا آدمها یک روز بیان و یک روز برن؟
چه معنی داره توی این دنیا دل بعضی ها انقدر تنگ باشه؟
اصلا چه معنی داره توی این دنیا دل بعضی ها از سنگ باشه؟....
تعداد صفحات : 2