به ادامه مطلب برید
تنها باشی
دلتنگ باشی
آواره ی کوچه و خیابان باشی
وقتی به اولین زنی که
شبیهِ اوست میرسی،
نزدیک میشوی
بعد
پشت دستت را خو و و و و و ب داغ میکنی
دا ا ا ا ا ا غ...
این داستان هیچ دنباله ای ندارد...
پیش از آشنایی با تو زندگی ام داستانی نداشت . . . .
اکنون چگونه میتوانم داستانی داشته باشم؟
مگر تو همه زندگی من نیستی؟! . . .
جوانی عارفی را دید که سبزی ونمک همی خورد ....
به او گفت : ای بنده خدا از دنیا به همین خوشنود شدی ؟؟؟؟
عارف گفت : می خواهی کسی را به تو نشان دهم
که به بدتر از این راضی گشته است ؟؟؟؟
جوان با تعجب گفت بلی ....
عارف گفت : آن که به دنیا در مقابل آخرت راضی گشته است ....
روزی دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، پرسید: «چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟»
پسر جواب داد: «دلیلشو نمیدونم؛ اما واقعاً دوسِت دارم!»
- تو هیچ دلیلی نمیتونی بیاری؛ پس چطور دوسم داری؟ چطور میتونی بگی عاشقمی؟
- من جداً دلیلشو نمیدونم؛ اما میتونم بهت ثابت کنم!
- ثابت کنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی!
- باشه.. باشه! میگم؛ چون تو خوشگلی، صدات گرم و خواستنیه،
همیشه بهم اهمیت میدی، دوست داشتنی هستی، باملاحظه هستی، بخاطر لبخندت..
آن روز دختر از جوابهای پسر راضی و قانع شد.
متأسفانه، چند روز بعد، دختر تصادفی وحشتناک کرد و به حالت کما رفت.
پسر نامهای در کنارش گذاشت با این مضمون:
«عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم؛ اما حالا که نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟
نه! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم!
گفتم بخاطر اهمیت دادنها و ملاحظه کردنات دوسِت دارم؛
اما حالا که نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم!
گفتم واسه لبخندات عاشقتم؛ اما حالا نه میتونی بخندی و نه حرکت کنی!
پس منم نمیتونم عاشقت باشم! اگه عشق همیشه دلیل بخواد مث الان،
پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره!
واقعاً عشق دلیل میخواد؟
نه!
معلومه که نه!....
« پس من هنوز هم عاشقتم.»