بگذار بگویم
بغض که میکنی
گریه ام می گیرد
خنده ات که بگیرد
حالم از همیشه بهتراست
میبینی زندگی ام را !؟
به دِلَت بند اسـت
بنددلم!
شب های قرار ، بی قرارم نگذار
در حسرت دیدنت ، خمارم نگذار
انگار تو با دلت کنار آمده ای
ای عشق ! نبوسیده کنارم نگذار...
می ترسم از بعضی آدمها . . .
آدمهایی که امروز دوستت دارند و فردا
بدون هیچ توضیحی رهایت می کنند...
آدمهایی که امروز پای درد دلت می نشینند
و فردا بی رحمانه قضاوتت می کنند...
آدمهایی که امروز لبخندشان را می بینی
و فردا خشم و قهرشان.
آدمهایی که امروزباتعریف هایشان تورابه عرش می برند
و فردا سخت بر زمینت می زنند...
امروز سفیدند، فردا خاکستری،پس فردا سیاه...
آدمهایی که فقط ظاهرا آدمند!
چیزی هستند شبیه مداد رنگی های دوران بچگی مان!
هرچه بخواهند می کشند...
هر " رنگ " که بخواهند می زنند...
يک روز
عاشقم خواهی شد...
برايم شعر خواهی گفت
دست تكان خواهی داد...
يک روز دستهايت يخ ميزند
نامم كه بيايد،
دلت مى ريزد
وقتی غريبه ای از كنارت می گذردو
عطرش از همان عطر های تلخی باشد
كه من می زدم
يک روز
پنجره را خواهی گشود
با شالی روى شانه و
ليوان چاى در دست،
و با هر نسيمى كه گونه هايت را لمس می كند
مرا به ياد خواهی آورد...
منی كه سالهاست رفته ام!!!
دلت که شکست ....
هوا سرد می شود ....
حتی خورشید در دستانت نمیتواند تو را گرم کند ....
سرد است .... خیلی ....
عجیب است که
چرا در این هوا باران می بارد ، نه برف ؟؟؟؟!!!!
هه....
یادم نبود که باران برای چشم است ، در این آسمان ....
نه، برای آسمان نیست که ببارد ، این پاک ترین باران ....