مثل از پشت کوه آمده ها
ندید بدید ها
مثل آن ها که گاو و گوسفند هاشان را فروخته و
به شهر سرازیر شدند
مثل تازه به دوران رسیده ها
دوستت دارم
مثل از پشت کوه آمده ها
ندید بدید ها
مثل آن ها که گاو و گوسفند هاشان را فروخته و
به شهر سرازیر شدند
مثل تازه به دوران رسیده ها
دوستت دارم
سراسر دوستت دارم شدم ، هر بار خندیدی
تمام هستی ام بودی ولی من را نمیدیدی...
کیانوش سفری
باید کسی باشد که عکس خنده ام را....
در لابه لای گریه اش محکم بگیرد...
پویا جمشیدی
نه !
هميشه برای عاشق شدن،
به دنبال باران و
بهار و
بابونه نباش!
گاهی
در انتهای خارهای يک کاکتوس،
به غنچهای میرسی
که ماه را بر لبانت مینشاند
نماد فرهنگ ژاپن:
1- بدی ها رانبین
2-بدی ها را نشنو
3-هرگز سخن بد نگو
شبی برای گرفتن فال هندونه پوس!
در گیلان هندوانه را حتما فراهم میکنند و معتقدند که هرکس در شب چله هندوانه بخورد
در تابستان احساس تشنگی نمیکند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد.
همچنین مردم شهرها و روستاهای شرق گیلان در شب یلدا
هنگام بریدن هندوانه شعری را با مضمون
«امشب شب چله / خانم جیر (زیر) پله / چاقو بزنیم / هندانه کله (سر)» میخوانند.
«آوکونوس» یکی دیگر از خوردنیهایی است که
در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه میشود.
نام اصلی این میوه کونوس است و چون از گیلان
به استان های دیگر برده میشود نام ازگیل ( از سرزمین گیل ) را روی آن گذاشتند.
در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره میریزند، خمره را پر از آب میکنند
و کمی نمک هم به آن میافزایند و در خم را میبندند و در گوشهای خارج از هوای گرم اتاق میگذارند.
ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه میشود.
آوکونوس در اغلب خانههای گیلان تا بهار آینده یافت میشود و هر وقت هوس کنند
ازگیلتر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون میآورند
و آن را با گلپر و نمک در سینهکش آفتاب میخورند. (آو= آب و کونوس = ازگیل.)
در میان برخی مردم و جوانان دمبخت این استان مرسوم است که
در شب یلدا فال هندانه پوس (پوست هندوانه) میگیرند.
برای گرفتن این فال، هندوانه را به چهار قسمت طولی تقسیم میکنند
و هر چهار پوست را به پشت سر خود میاندازند.
در این میان، چهار حالت پیش میآید، اگر دو قاچ هندوانه،
سفید و دوقاچ، سبز باشد، به معنای حد وسط بودن برای نیت شخص است.
اگر سه قاچ سبز و یک قاچ سفید بیفتد، نیت آن خوب است،
اگر سه قاچ سفید و یک قاچ سبز باشد، نیت بد است.
اگر هر چهار قاچ سبز باشد، به معنای خیلی خوب
و اگر هر چهار قاچ سفید باشد، به معنای خیلی بد است.
گفته بودم بی تو میمیرم ولی این بار
نه
گفته بودی عاشقم هستی ولی انگار ..نه
هرچه گویی دوستت دارم،بجز تکرار نیست
خو نمیگیرم به این تکرارِ طوطی وار..نه
تا که پابندت شوم ازخویش میرانی مرا
دوست دارم همدمت باشم ولی سربار ...نه
دل فروشی میکنی گویا گمان کردی که باز
با غرورم میخرم آنرا در این بازار ...نه
قصد رفتن کرده ای تا باز هم گویم بمان
بار دیگر میکنم خواهش ولی اصرار ...نه
گه مرا پس میزنی ... گه باز پیشم میکشی
آنچه دستت داده ام نامش دل است... افسار نه
« استاد شهریار »
باران باشد
تو باشی
یک خیابان بی انتها باشد
به دنیا میگویم
خداحافظ
«یغما گلرویی»
من این نیمه شب هایی
و
خالی از رؤیای تو می شوم را
دوست ندارم
من از شب های طولانی،
تنها باشی
دلتنگ باشی
آواره ی کوچه و خیابان باشی
وقتی به اولین زنی که
شبیهِ اوست میرسی،
نزدیک میشوی
بعد
پشت دستت را خو و و و و و ب داغ میکنی
دا ا ا ا ا ا غ...
این داستان هیچ دنباله ای ندارد...
خودت را محاکمه کن. این کار مشکل تر هم هست.
محاکمه کردن خود از محاکمه کردن دیگران خیلی مشکل تر است.
اگر توانستی در مورد خودت قضاوت درستی بکنی
معلوم میشود یک فرزانه ی تمام عیاری.
من هر جا باشم می توانم خودم را محاکمه کنم...
غیر منطقی ترین دختر جنجالی شهرم بودم
ولی از معجزه ی ِ عشق ِ تو
شاعر شده ام...
من از آغاز نمی ترسم
من از پرواز نمی ترسم
من از آغاز یک پرواز ِ بی احساس می ترسم
من از تکرار نمی ترسم
من از انکار نمی ترسم
من از تکرار ِ انکار ِ همین احساس می ترسم
من از سوختن نمی ترسم
من از ساختن نمی ترسم
من از ساختن کنار ِ سوختن ِ احساس می ترسم
من از تاختن نمی ترسم
من از باختن نمی ترسم
من از تاختن برای باختن ِ احساس می ترسم!
من از احساس می ترسم
من از آغاز ِ یک پرواز ِ بی احساس
واسه تکرار ِ انکار ِ دل ِ حساس می ترسم...
بزرگترین خیانتی که انسان میتواند به خود بکند
ترس از فکر دیگران در مورد خودش است . . .
جهنم ، یعنی دیگران
انبوهی آدم در جهان وجود دارد که در جهنم به سر می برند
زیرا سخت وابسته به داوری دیگرانند...
« ژان پل سارتر »
بـادی بـذر تو را دل دلــــم انداخت و رفتـــــ . . .
من مانده ام و
این ریشه ی قطور دلدادگی....
و هــــزار جـوانه ی شکفته از یادت . . .
تعداد صفحات : 2