مرا برای روز مبادا کنار بگذار!
مثل مسافرخانه ای متروکه ام
در جاده ای سوت و کور
یک روز
خسته از راه می رسی و
جز آغوش من
برایت پناهی نیست...
مرا برای روز مبادا کنار بگذار!
مثل مسافرخانه ای متروکه ام
در جاده ای سوت و کور
یک روز
خسته از راه می رسی و
جز آغوش من
برایت پناهی نیست...
مرا ببوس
پیش از آنکه ،
آخرین قطره ی باران
بر زمین افتد
شاید با بوسه ی تو
باران
دوباره باریدنش را
از سر گیرد ...
حرف بزن
بغض مرا باز کن
دير زمانى است
که بارانى ام....
تـــو که می خندی
گوشه های لبت
به بهشت می رساند مرا
و ترانه قلبت دنیا را
به لبخندی آغشته می کند
که یک لحظه به دنیا می آید .…
خــــــــدایـا
ببخش مـــــــرا . . . .
آنقدر که حسرت نداشته هایم را خوردم
شاکر داشته هـایم نبودم . . . .
بی تمنای تو در دل ، هوسی نیست مــرا
جـز تو در دو جهان هیچ کسی نیست مـرا
در دلی کز غم هجران تو سوزد همه شب
جـز تماشای جمالت هوسی نیست مــرا
غـیــر آه و سـخـن از شِـکـوه دوری رخـت
گـوشه مـیـکده ، بانگ جرسی نیست مرا
مــن که زندانی امیالم و در محـبـس تــن
گـر تو پرواز دهی ام ، قفسی نیست مرا
هرچه محروم بماند ، ز وصال تو بس است
هستی ام رفته و از عمر،بسی نیست مرا
نـیـمه جـانـم به امـیـد تـــو نـگـه داشته ام
جــز دم ذکر تـــو گفتن نفسی نیست مـرا
گـــر بـه بالین مـنِ خسته نـیـایـی جــانــا
در دم دادن جان ، دادرســی نیست مــرا