من این نیمه شب هایی
و
خالی از رؤیای تو می شوم را
دوست ندارم
من از شب های طولانی،
من این نیمه شب هایی
و
خالی از رؤیای تو می شوم را
دوست ندارم
من از شب های طولانی،
تنها باشی
دلتنگ باشی
آواره ی کوچه و خیابان باشی
وقتی به اولین زنی که
شبیهِ اوست میرسی،
نزدیک میشوی
بعد
پشت دستت را خو و و و و و ب داغ میکنی
دا ا ا ا ا ا غ...
این داستان هیچ دنباله ای ندارد...